مبارزه امام (ره) با مثلث شوم/ بهاییت در سرکوب قیام ۱۵ خرداد چهکاره بود؟
تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۱۳۳۲۳۹
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ طلیعه نهضتی بود که نتیجهاش پایان یافتن تاریخ چندهزار ساله سلطنت در ایران بود. نهضتی که کمتر ناظر داخلی و بینالمللی میتوانست پیشبینی کند که ۱۵ سال بعد به پایانی شکوهمند ختم شود.
تاکنون تحلیلهای متعددی درباره این قیام و آغاز و انجامش به رشته تحریر درآمده است، اما کمتر به رابطه میان این رویداد عظیم تاریخی و نقشآفرینی بهائیان در آن پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نخستین رویارویی امام با محمدرضا پهلوی از چه زمانی آغاز شد؟
سال ۱۳۴۰، بعد از رحلت آیتالله بروجردی، امام برای اولین بار به شکل مستقیم مقابل حکومت پهلوی ایستاد؛ آن هم در جریان لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی. این لایحه در اولین دوره مجلس شورای ملی برای تشکیل استان و شهرستان تصویب شده بود و تا آن زمان تغییری نکرده بود. در ۱۴ مهر ۱۳۴۱، کابینه اسدالله عَلَم این قانون را با ۹۲ ماده و ۱۷ تبصره تصویب کردند و روزنامههای کیهان و اطلاعات در ۱۶ مهر آن را به اطلاع مردم رساندند.
زندهیاد آیتالله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی در منزل شخصی خویش در قم
نسبت به قبل، یکسری ماده از قانون حذف شده بودند؛ مثل شرط مسلمان بودن، سوگند به قرآن مجید و زن و مرد بودن انتخاب شوندگان. امام با شناختی که از حکومت پهلوی و اهدافش داشت به مقابله با لایحه برخاست. در شرایطی که محمدرضا شاه بعد از دو دهه سلطنت، ارکان حکومتش را قدرتمند میدید و با رحلت آیتالله بروجردی در حال اجرای اسلام زدایی در ایران بود.
نخستین اقدام امام، دیدار با علمای تراز اول قم بود. در این دیدار امام اهداف دولت و ارتباط آنها با نقشه استعماری را مطرح کردند. مسأله دیگر، خطرات این اهداف و اقدامات و رسالت خطیر حوزه علمیه بود. امام به علما هشدار دادنداگر در برابر این خطر مسامحه کنند، در پیشگاه خداوند مسئولند.
این دیدار سه خروجی داشت؛ یک این که هر یک از علما به طور جداگانه به شاه تلگرام بزنند و مخالفت خود را با لایحه اعلام کنند. دوم، علمای شهرستانها را از طریق نامه و پیغام در جریان امور قرار دهند تا علما مردم را آگاه کرده و برای مقابله با دولت دعوت شوند. سوم، هفتهای یک بار و یا در صورت لزوم، بیشتر جلسه مشورتی میان علمای حوزه برقرار شود تا وحدت نظر و عمل علما حفظ شود.
امام برای اینکه بهتر بتوانند با این لایحه ضد اسلامی مقابله کنند، پیشنهاد دادند تلگرافی که برای مقامات مختلف کشور فرستاده میشود در بین مردم توزیع شود تا مردم و فعالین اجتماعی از علما حمایت کنند و موضوع از محرمانگی خارج شود.
مقام معظم رهبری از شاهدان این رویداد بودند؛ ایشان در این باره فرمودهاند که اقدامات امام چند صورت داشت؛ صدور اعلامیه، سخنرانی، نامه نگاری پیک و پیام. هم چنین ایشان نقل قولی از شهید آقا مصطفی خمینی دارند که در آن به تلاش بیوقفه امام برای تبیین خطرات لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و نقش آمریکا و اسرائیل در آن اشاره شده است. در واقع این حرکت امام نخستین رویارویی علنی و رسمی ایشان با شاه بود که منجر به تقویت حوزه علمیه قم و علما پس از رحلت آیتالله العظمی بروجردی شد.
دومین رویارویی حضرت امام با محمدرضا پهلوی منجر به قیام ۱۵ خرداد شد. در این زمینه برایمان بیشتر بگویید.
ببینید! شاه برای اجرای اصلاحاتی که آمریکا به او پیشنهاد داده بود، انقلابی موسوم به انقلاب شاه و ملت را مطرح کرد. او اعلام کرد این اصلاحات را به رای خواهد گذاشت. مراجع قم و امام با این طرح مخالفت کردند و آن را استعماری خواندند. اصرار شاه برای اجرای انقلاب سفید، راه هرگونه مسامحه را بسته بود. او حتی در سفرش به قم با شدیدترین لحن به علما اهانت کرد. شدت اهانت به حدی بود که رادیو و تلویزیون بخشهایی از صحبتهای شاه را پخش نکرد. احسان نراقی از رجال فرهنگی وابسته به رژیم در این باره میگوید که شاه در ۱۹ دی، حرکتی عظیم و اسلامی را علیه خود به راه انداخت.
احسان نراقی یکی از رجال فرهنگی محمدرضا پهلوی نشسته و هویدا ایستاده
۶ بهمن رفراندم برگزار شد. رژیم ادعا کرد ۵ میلیون نفر به انقلاب سفید رای دادهاند. بعد از رفراندم، بحران میان علما و رژیم وارد مرحله جدیتری شد. در ادامه تنش بین قم و سلطنت در دوم فروردین ۴۲ ساواک به نیروهای نظامی و امنیتی دستور حمله به فیضیه را داد. بعد از یورش به فیضیه، نفرت از سلطنت شدت بیشتری گرفت. مرحله جدید بحران با آغاز ماه محرم در خرداد همان سال شروع شد.
رژیم، خیلی تلاش کرد تا جلوی سخنرانی امام در روز عاشورا را بگیرد، اما امام به فیضیه رفت و در جمع زیادی از طلاب و مردم سخنرانی شدیداللحنی علیه شاه، اسرائیل و فرقه ضاله بهاییت ایراد کرد. امام خمینی در آن سخنرانی رفراندم ۶ بهمن را زیر سوال بردند و همان سخنان معروف که «ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم ...» را فرمود. نکته دیگری که امام در سخنانشان به آن اشاره کرد، بیان ارتباط اقدامات شاه و خواستههای رهبران بهائیت به یکدیگر بود. برای نمونه ایشان گفتند این که شاه از تساوی حقوق زن و مرد میگوید، این خواسته و رای عبدالبهاء است. امام در سخنانشان از شاه میخواهد نگذارد نظرات بهائیت را به او تزریق کند. محورهای قیام حضرت امام در آن سخنرانی به خوبی تبیین شد که مبارزه با شاه، بهاییت و اسراییل بود. این سخنرانی باعث شد رژیم ایشان را بازداشت کند که همین اتفاق منجر به آغاز نهضت امام شد.
فروردین ۱۳۴۳. قم؛ دیدار مردم با امام خمینی پس از آزادی از حبس و حصر در منزل ایشان
ویژگی نهضت امام که آن را از سایر نهضتهایی که در ایران رخ داده جدا میکند، چیست؟
قیام و نهضت امام دستاورد بینش و روش خاص حضرت امام هم در محتوی و هم در قالب و فرم بود؛ که این ویژگیها شامل رهبری امام، حضور مردم، و اسلامیت حرکت امام بود که آن را از سایر حرکتهای ضد رژیم چه چپ و چه راست ممتاز و جدا میکرد؛ که تبلور آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی در قالب مردمسالاری دینی تجلی کرد.
نقش فرقه ضاله بهائیان در سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۱۳۲۲چه بود؟ فعالیتهای امام خمینی (ره) در مبارزه با حکومت پهلوی و نفوذ و قدرت تشکیلات بهائیت و هوشیار کردن مردم چه بود؟
درک نقشآفرینی بهائیان در ۱۵ خرداد ۴۲ بدون توجه به سوابق این فرقه در روی کار آوردن سلسله پهلوی دشوار است. با تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی، تشکیلات بهائیت به یکی از جریانها و بازیگران تأثیرگذار و بانفوذ در حکومت پهلوی تبدیل شد. این فرقه بر خلاف سیاست خود در مقابله با دولت قاجار، سیاست همکاری با دولت جدید پهلوی را جایگزین کردند؛ بنابراین آنها توانستند در سایه حمایتهای حکومت پهلوی و عوامل انگلیسی به قدرت برتر سیاسی و اقتصادی ایران تبدیل شوند. این قدرت با روی کار آمدن محمدرضا پهلوی بیشتر نیز شد. اسناد لانه جاسوسی آمریکا نشان میدهد بهائیت با حمایت شاه توانست در بالاترین سطوح تصمیم گیری حکومت نفوذ کند.
یکی از اهداف برنامه جهاد شوقی افندی، رهبر این فرقه، ایجاد سلطنت بهایى در ایران بود. به قدرت رسیدن حکومتی بهائی و رسمیت یافتن این آیین در ایران از آرزوهای عباس افندی بوده است. برای همین، بیتالعدل اعظم یک برنامه عملیاتی برای تحقق این آرزوی بهاء تهیه کرد. این برنامه در سال ۱۳۳۲ آغاز میشد و پس از ده سال با برگزارى جشن اعظم، اعلان امر حضرت بهاء در بغداد پایان مییافت.
پس از رحلت حضرت آیتالله بروجردی، امام خمینی با توجه شناخت دقیقی که از فعالیتهای این فرقه بهخصوص در شهریور ۱۳۲۰ و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ داشت، به صورت رسمی پا به میدان مبارزه با این فرقه گذاشت. در سخنرانی فروردین ۱۳۴۱ش، ایشان با سخنان شدیداللحنی آنها را مورد عتاب قرار دادند و نسبت به سکوت مذهبیون در برابر آنها واکنش نشان دادند.
در جریان تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، امام خمینی پرده از پیوند فرقه بهاییت و صهیونیستها برداشت و خطر قبضه استقلال و اقتصاد ایران به دست آنها را یادآوری کرد. در اردیبهشت ۱۳۴۲ در پاسخ به علمای یزد تأکید کردند که بسیاری از پستهای حساس دولت در اختیار اعضای این فرقه است. ایشان در پیامی به وعاظ و مبلغین دینی تصریح کردند خطر فعالیتهای فرقه ضالّه بهاییت کمتر از بنیامیه نیست.
در این وضعیت، بهائیت از صراحت بیان امام و راهی که ایشان در پیش گرفته بودند، احساس خطر کرد. آنها برای مقابله با روشنگریهای امام خمینی و مقابله با نهضت ایشان دست به کار شدند و با همکاری رژیم پهلوی قیام ملت ایران در ۱۵ خرداد را سرکوب کردند.
سپهبد خسروانی آجودان شاه به همراه فرح پهلوی
سپهبد پرویز خسروانی آجودان مخصوص شاه، فرح و یکی از سران و مبلغان فعال و پرنفوذ بهاییت ایران در قامت فرمانده ژاندارمری تهران (ناحیه یک مرکز) مأمور سرکوب قیام شدند. این فرد به پاس خدماتی که به رژیم پهلوی در جریان این سرکوب کرد، به سرعت ارتقا مقام پیدا کرد و یک سال بعد به معاونت ژاندارمری کل کشور منصوب شد. خسروانی نیز مورد تشویق و تقدیر کادر مرکزی بهاییان ایران قرار گرفت و پس از پنج روز در بیستم خرداد ۴۲ محفل ملی بهاییان تهران برای خدمات، اقدامات و سرعت عمل او در سرکوب و کشتار مردم ایران، او را مورد تقدیر و تشویق قرار داد. همچنین قیام حقطلبانه ملت مسلمان ایران به رهبری امام را تجاوز اراذل و اوباش خواندند. خسروانی در تاریخ بهاییت ایران در ردیف چهرههای درخشان و نگهبان مدنیت عالم انسانی معرفی شده است. این مطالب و گزارش کشتار ۱۵ خرداد در نشریه «اخبار امری»، ارگان رسمی مرکزیت بهائیان ایران، آمده است.
علاوه بر مواردی که پیش از این اشاره شد، بهائیان رسماً اعلام کردند که حمایت از کشتار معترضین در ۱۵ خرداد و نیز حمله به مدرسه فیضیه قم، پاسخ آنان به تخریب «حضیرةالقدس» بود.
بعد از این که امام به ترکیه تبعید شدند، بیت العدل بهائیان در قدس اشغالی، بخشنامهای را در ۲۰ بهمن ۴۳ صادر کرد. در این بخشنامه خطاب به بهائیان ایران گفته شد که بهائی بودن خود را علنی کنند. حد فاصل خرداد ۴۲ تا بهمن ۵۷، بهائیان به مدت ۱۵ سال به قدرتمندترین جریان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران تبدیل شدند. هر چند اعمال خشونت و سرکوب قیام ۱۵ خرداد، و نیز نفوذ بیشتر بهائیان در دستگاه سلطنت، موجب شد نهضت اسلامی در باور مردم عمیقتر شود و این مطلب در پیروزی انقلاب اسلامی خود را نشان داد.
نکته قابل تأمل دیگر اینکه، در ۱۸ مرداد ۱۳۹۴ پرویز خسروانی عامل کشتار قیام ۱۵ خرداد، بدون اینکه در هیچ دادگاه داخلی و بینالمللی محاکمه شود، در لندن درگذشت و این پرسش همچنان باقی است که چرا هیچ نهاد بینالمللیِ حقوق بشری نسبت به این جنایت واکنشی نشان نداد؟
منبع: فارس
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: قیام 15 خرداد بهاییت محمدرضا پهلوی قیام ۱۵ خرداد حکومت پهلوی سرکوب قیام امام خمینی آیت الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۱۳۳۲۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کارنامه و کتابشناسی شهیدمطهری؛ از مشهد و قم تا مبارزه با مارکسیسم
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ الناز رحمت نژاد: ایدئولوژی مارکسیم که بعد از تحقق انقلاب اکتبر روسیه توجه نیروی انقلاب جوان را به خود جلب کرده و بهعنوان تنها ایدئولوژی انقلابی مطرح بود، در ایران هم به خاطر همسایگی با روسیه تأثیر خود را گذاشت و مبلغان این ایده سعی کردند با شیوههای تبلیغاتی و همچنین ایجاد تشکیلات مخفی و در عینحال منسجم، اهداف خود را در جهت تغییر جامعه ایران و برقراری نظام سوسیالیستی پیش ببرند.
مارکسیم با هر حرکت سیاسی و مذهبی به شدت مخالفت میکرد و اساساً دین را افیون جامعه میپنداشت. آنان نه تنها معتقد به جدایی دین از سیاست بودند بلکه با همه توان میخواستند دین را از اجتماع ریشهکن کنند.
یکی از موفقیتهای چشمگیری که استاد مرتضی مطهری در برابر مشکلات هجوم فرهنگی مارکسیم داشت این بود که با هوشمندی و تدبر و تیزبینی مسائل را میدید و با آنها برخورد میکرد و از آن هراسی نداشت، بلکه از آنها استقبال و با آنها مبارزه میکرد. او کاملاً با توطئه و دسیسههای کمونیستها آشنا بود و میدانست که مارکسیتها برای گمراهی مردم و به ویژه جوانان ابتدا شعارهای به ظاهر مردمی میدهند و هنگامی که به قدرت رسیدند بر علیه دین وارد صحنه میشوند.
همزمان با سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری در فرصتی که دست داد به مرور زندگی و فعالیتهای سیاسی، علمی، فرهنگی و تالیفات این شهید پرداختیم که مشروح آن در ادامه این گزارش میآید؛
معرفی اولیه
مرتضی مطهری، مشهور به استاد مطهری، شهید مطهری، متفکر، محقق، عالم، نویسنده، مدرس و یکی از دانشمندان اسلامشناس در قرن چهاردهم بود. وی فرزند حاج شیخ محمدحسین مطهری و همسرش سکینه، در ۱۳ بهمن سال ۱۲۹۸ شمسی مطابق با ۱۲ جمادی الاولی ۱۳۳۸ قمری در فریمان به دنیا آمد. پدر استاد، مرحوم حاج شیخ محمدحسین مطهری مردی با تقوا و از شخصیتهای مورد احترام بود و او را میتوان اولین معلم در تکوین شخصیت روحی و معنوی استاد دانست.
او شاگرد امام خمینی و علامه طباطبایی بوده که توانست در تمامی رشتههای معارف اسلامی، صاحبنظری ژرفاندیش و محققی دقیق و در پارهای از حوزهها همچون فلسفه، فقه و اصول فقه در قله اجتهاد قرار بگیرد. ایشان از اساتید فلسفه و کلام اسلامی و تفسیر قرآن بود و آثار بسیاری هم در موضوعات مختلف نوشته است.
استاد علاوه بر فعالیتهای علمی، قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران در سیاست نقش بسزایی داشت؛ او از افراد تاثیرگذار و از رهبران فکری انقلاب اسلامی ایران بود. از جمله فعالیتهای استاد، مبارزه با جریان فکری مارکسیسم، تاسیس حسینیه ارشاد، عضو هیات موتلفه اسلامی و ریاست شورای انقلاب تا روز شهادت را میتوان نام برد. سالروز شهادت شهید مطهری در ایران به عنوان روز معلم نامگذاری شده و این روز با بزرگداشت مقام معلم همراه است.
ورود به حوزه علمیه مشهد و قم
مرتضی مطهری در دوازده سالگی وارد حوزه علمیه مشهد شد. رفته رفته افکاری بلند و سوالهایی سرنوشتساز برایش آشکار شد؛ جهان، آفریده کیست؟ خدا، چگونه صفاتی دارد؟ انسان، برای چه آفریده شده است؟ این پرسشها همه فکر او را به خود مشغول ساخته بود. در آن زمان مرتضی آرزو میکرد که روزی بتواند در درس میرزا مهدی شهیدی رضوی مدرس فلسفه الهی حاضر شود، اما این آرزو برآورده نشد و آن استاد در سال ۱۳۵۵ قمری درگذشت.
او سال ۱۳۱۶ در زمان حکومت رضاخان راهی حوزه علمیه قم شد. مطهری به دنبال یافتن گنج علم و فضیلت، با شور و علاقهای وصف نشدنی، به تلاش و فعالیت پرداخت. پشتکار و کثرت مطالعه او همه اهل علم را در مدرسه فیضیه شگفتزده کرد. امام خمینی درس اخلاق تشکیل داد و به انسانسازی پرداخت. مطهری به زیارت آن استاد آمد و از او سیراب شد. این درس در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم علمی آن. درس «یافتن» و «رسیدن» بود نه فقط «دانستن» و «آموختن». مرتضی از سویی، غرق در مطالعه و تحصیل و تدریس و از سویی دیگر یکی از مهمترین کارهایش و بلکه عالیترین و مهمترین فعالیتش، راز و نیاز و مناجات نیمه شب و اشک سحر بود.
اساتید
مطهری نزد آیتالله صدوقی، کتاب «مطول» را یاد گرفت و در محضر آیتالله مرعشی نجفی، «شرح لمعه» را آموخت. او همچنین از استادانی بزرگ همانند آیات سید صدرالدین صدر، سید محمدرضا گلپایگانی، سید احمد خوانساری، سید محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت کوه کمری، سید محمد محقق یزدی معروف به داماد انگجی و میرزا مهدی آشتیانی در علوم گوناگون بهرهمند شد.
دیدار با عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی اصفهانی، مرتضی را وارد دنیایی جدید کرد. حاج میرزا علی آقا با نهج البلاغه زندگی میکرد، با آن تنفس میکرد و روحش با این کتاب همدم و جملههای گرانقدر آن، ورد زبانش بود. و مهمتر آنکه به هر آنچه میدانست عمل میکرد.
مطهری، تحصیل رسمی علوم عقلی و فلسفی را در سال ۱۳۲۳ آغاز کرد. او بحث حکمت از «شرح منظومه» حکیم سبزواری و مبحث نفس از «اسفار اربعه» صدرالمتالهین شیرازی را در محضر امام خمینی آموخت. وی بعد از ورود آیت الله بروجردی به قم، در درس فقه و اصول ایشان شرکت کرد و از بحثهای مجتهدپرور او بهرهمند شد. مطهری پیش از رسیدن به مرحله اجتهاد، از آیتالله بروجردی تقلید میکرد. ایشان، درس اصول فقه را از مباحث عقلیه بهطور خصوصی از حضرت امام خمینی فرا گرفت و راز و رمز اجتهاد را از ایشان آموخت.
در سال ۱۳۲۹ استاد مطهری در محضر درس استاد علامه سید محمدحسین طباطبایی حاضر شد و مبحث الهیات از کتاب شفا تالیف ابوعلی سینا را از آن حکیم بزرگ یادگرفت. علامه طباطبایی، درس دیگری غیر از الهیات شفا در فلسفه شروع کرده بود که در شبهای پنجشنبه و جمعه تشکیل میشد. این درس خصوصی بود و در آن جمعی از فاضلان حوزه علمیه قم، از جمله آیتالله دکتر بهشتی، امام موسی صدر، استاد مطهری، دکتر احمد احمدی شرکت میکردند.
ثمره این مجمع علمی بزرگ، شاهکاری جهانی در کلام و فلسفه به نام کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» است. سهم مطهری در آفرینش این اثر پربار و ماندگار، اگر بیشتر از علامه طباطبایی نباشد، بدون شک، کمتر نیست. استاد مطهری، همچنین در دوره تحصیل همفکر و یار و یاور سازمان انقلابی و اسلامی فداییان اسلام بود. این حزب سیاسی اسلامی که در سال ۱۳۲۴ از سوی روحانی مبارز سید مجتبی نواب صفوی تشکیل شد نقش مؤثری در مبارزه با ستمگران و استبداد داشت.
تهران؛ تدریس در مدرسه مروی و دانشگاه تهران
مرتضی مطهری، علاوه بر مباحثه دروس اصولی، فقهی و فلسفی، خود در حوزه تدریس داشت. او کتابهای مطول در علم معانی، بیان و بدیع، شرح مطالع در علم منطق، کشف المرا در علم کلام و عقاید، رسائل و کفایه در علم اصول فقه، مکاسب در فقه، شرح منظومه و اسفار در فلسفه را تدریس کرد.
استاد مطهری در سال ۱۳۳۱ با دختر آیت الله روحانی (ره) ازدواج کرد و در همان سال در حالی که به تدریس مشهور بود به تهران هجرت کرد. علت این هجرت را برخی تنگدستی شمردهاند، اما سببش هرچه بود، باید آن را لطف خفی الهی شمرد زیرا حضور مطهری در تهران و در جمع دانشگاهیان و روشنفکران، سراسر خیر و برکت و مایه تربیت و هدایت شد.
مطهری از ابتدای ورود به تهران، به سازندگی پرداخت. او در مدرسه مروی، آموزش فلسفه اسلامی را به شکل تطبیقی و مقایسهای برای جویندگان حکمت و حقیقت، آغاز کرد. سخنرانیهای روشنگر و مفید استاد، همزمان با تدریس در مدرسه مروی، در تهران آغاز شد. او توجه بسیاری به حل شبهات و پاسخگویی به سوالهای موجود درباره معارف اسلامی داشت و با مطالعه، تحقیق، دقت، تلاش و اخلاص در این راه موفق شد.
در سال ۱۳۳۳ استاد مطهری تدریس در دانشگاه تهران را شروع کرد. استاد در دانشکده معقول و منقول الهیات و معارف اسلامی آن دانشگاه بیش از بیست سال به مبارزه عالمانه با جهل، مادیگری و غربزدگی پرداخت. رفتار ایشان با دانشجو به قدری صمیمی بود که دانشجو به استاد عشق میورزید و مرید او بود. وی در آن دانشکده، دورههای لیسانس و دکترا، کلیات علوم اسلامی،منطق، فلسفه، کلام، عرفان، اصول فقه، فقه و حکمت عملی، فلسفه شرح منظومه، الهیات شفا، مقاصد الفلاسفه غزالی، تاریخ فلسفه، تاریخ مجادلات اسلامی و روابط فلسفه و عرفان را تدریس میکرد.
استاد مطهری بنا به توصیه امام خمینی(ره) از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷، هفتهای دو روز به قم میرفتند و در حوزه علمیه، دروس مهمی مانند شناخت، اصل غایت، فلسفه هگل، معارف قرآن، مارکس و مارکسیسم، منظومه، نجات و اسفار تدریس میکردند. استاد به حکم وظیفه شرعی از تهران به قم میرفتند تا تدریس کنند در حالی که در تهران، استادان با سابقه دانشگاه، با تقاضای بسیار در کلاس درس ایشان شرکت میکردند.
فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
استاد مطهری در زمینههای مختلفی فعالیت داشت. گوشهای از فعالیتهای سیاسی،اجتماعی و خدمات فرهنگی استاد عبارتند از: نقطه ارتباطی جامعه با امام راحل در دوران تبعید امام، عضویت در جامعه روحانیت تهران و پیشبرد اهداف این نهاد روحانی در انقلاب، مسؤولیت شورای انقلاب پس از مهاجرت امام خمینی (ره) به پاریس، یار نزدیک امام پس از بازگشت امام از تبعید و مبارزه با مکاتب الحادی و مادی.
مبارزه با مارکسیم
ایدئولوژی مارکسیم که بعد از تحقق انقلاب اکتبر روسیه توجه نیروی انقلاب جوان را به خود جلب کرده و بهعنوان تنها ایدئولوژی انقلابی مطرح بود، در ایران هم بخاطر همسایگی با روسیه تاثیر خود را گذاشت و مبلغان این ایده سعی کردند با شیوههای تبلیغاتی و همچنین ایجاد تشکیلات مخفی و در عینحال منسجم، اهداف خود را در جهت تغییر جامعه ایران و برقراری نظام سوسیالیستی پیش ببرند.
مارکسیم با هر حرکت سیاسی، مذهبی به شدت مخالفت میکرد و اساسا دین را افیون جامعه میپنداشت. آنان نه تنها معتقد به جدایی دین از سیاست بودند بلکه با همه توان میخواستند دین را از اجتماع ریشهکن کنند.
یکی از موفقیتهای چشمگیری که استاد مطهری در برابر مشکلات هجوم فرهنگی مارکسیتی داشت این بود که با هوشمندی و تدبر و تیزبینی مسائل را میدید و با آنها برخورد میکرد و از آن هراسی نداشت، بلکه از آنها استقبال و با آنها مبارزه میکرد. او کاملا با توطئه و دسیسههای کمونیستها آشنا بود و میدانست که مارکسیتها برای گمراهی مردم و به ویژه جوانان ابتدا شعارهای به ظاهر مردمی میدهند و هنگامی که به قدرت رسیدند بر علیه دین وارد صحنه میشوند.
فعالیت علمی؛ نشریه مکتب تشیع تا تدوین داستان راستان
شهید مطهری بعد از حدود سی سال بهرهگیری از قرآن و عترت، قدم در سنگر نویسندگی گذاشت و سلاح قلم را به دست گرفت و مرزبان اسلام شد. این مرزبان، فقط به حل مشکلات و پاسخگویی به سؤالهای موجود درباره مسائل اسلامی میاندیشید و هدف نوشتههایش همان بود.
او معتقد بود دین اسلام یک دین ناشناخته است. حقایق این دین بهطور تدریجی در نظر مردم واژگونه شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم، آموزشهای غلطی است که به نام اسلام داده میشود. این دین مقدس بیش از هر چیز، از طرف برخی از کسانی که مدعی حمایت از آن هستند ضربه و صدمه میبیند.
در سال ۱۳۳۶ توسط جمعی از دانشمندان حوزه علمیه قم، نشریه مکتب تشیع شروع به فعالیت کرد. استاد مطهری هم با این مجله، همکاری علمی و ارشادی داشت. مقالات استاد مطهری از جمله اصالت روح، قرآن و مسألهای از حیات، توحید و تکامل و حق عقل در اجتهاد در نشریه مکتب تشیع منتشر شد.
سخنران جلسات انجمن اسلامی پزشکان
بعد از تاسیس انجمن اسلامی پزشکان استاد مطهری یکی از مهمترین سخنرانان جلسات این انجمن بود. ایشان در سخنرانیهایش، موضوعات حساس و سرنوشتسازی مانند توحید، نبوت، معاد، مسأله حجاب، بردگی در نگاه اسلام، صلح امام حسن (علیهالسلام)، امام صادق (علیهالسلام) و مساله خلافت، مساله ولایتعهدی امام رضا (علیه السلام)، تربیت اسلامی، فطرت، ربا، بانک، بیمه را مورد بررسی قرار داد و آثاری ارزشمند به یادگار گذاشت.
تدوین داستان راستان
طرح تدوین داستان راستان از سوی یکی از موسسات علمی به آیتالله مطهری پیشنهاد شد. این کار چون از منظر استاد پسندیده و مفید بود، آن را انجام داد. او در زمانی شروع به داستاننویسی کرد که استادی مشهور در دانشگاه بود و از شخصیتها و عالمان مهم مذهبی در کشور شمرده میشد. جلد اول داستان راستان در سال ۱۳۳۹ و جلد دوم در سال ۱۳۴۳ چاپ و منتشر و با توجه و استقبال کمنظیر مردم مواجه شد.
تاسیس حسینیه ارشاد
استاد مطهری سالها بود که آرزوی تاسیس موسسهای علمی فرهنگی را داشت تا بتواند جوابگوی نیازهای فکری جامعه باشد و به نشر و تبلیغ معارف عالی اسلامی بپردازد. سرانجام در سال ۱۳۴۶ به کمک چند تن از دوستانش، از جمله آقای محمد همایون، حجت الاسلام سید علی شاهچراغی، موسسه حسینیه ارشاد را تاسیس کرد. بعد از تاسیس حسینیه ارشاد، به کار این موسسه دل بست و با شور و حرارت و آگاهی و درایت به همکاری و برنامهریزی پرداخت. او دانشمندان بسیاری را به آنجا دعوت میکرد تا سخنرانی کنند و خود نیز یکی از موفقترین سخنرانان آن بود.
تالیف علل گرایش به مادی گری
کتاب علل گرایش به مادی گری که تکمیل شده دو سخنرانی استاد مطهری در سالهای ۴۸ و ۴۹ در دانشسرای عالی است در سال ۱۳۵۰ منتشر شد. استاد این اثر کارآمد را در زمانی تالیف کرد که در میان نسل جوان، گرایشی به مکاتب مادی و از جمله مارکسیسم مشاهده میشد. سران سازمان منافقین هم در حال گرایش به مارکسیسم بودند که سرانجام مارکسیست شدند و بهطور رسمی این تغییر ایدئولوژی را اعلام کردند. استاد در این کتاب به بررسی نقش کلیسا، مفاهیم فلسفی، اجتماعی و سیاسی در گرایش به مادی گری پرداخته است و علل لغزشها و انحرافها را در این زمینه روشن میسازد.
تالیف مقدمهای بر جهانبینی اسلامی
آخرین اثر قلمی استاد مطهری، کتاب «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی» است این کتاب در سالهای ۵۶ و ۵۷ به رشته تحریر در آمد. آن استاد عالیقدر انحرافات فراوانی در نشریات برخی گروههای به ظاهر اسلامی و آثار بعضی روشنفکران مسلمان درباره جهانبینی اسلامی مشاهده میکرد. به همین دلیل و برای جلوگیری از التقاط، و از همه مهمتر برای روشن کردن نظر اسلام، این اثر را نوشت و در آن بسیاری از اشتباهات فکری روشنفکران را آشکار ساخت. در این کتاب، مواضع و جهانبینی بعضی از گروهکها مانند منافقین مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
تدوین ماتریالیسم در ایران
کتاب «علل گرایش به مادی گری» که در سال ۱۳۵۰ منتشر شده بود مورد استقبال مردم قرار گرفت، بهطوری که در سال ۱۳۵۷ به چاپ هشتم رسید و استاد مقدمهای تحت عنوان «ماتریالیسم در ایران» به آن اضافه کرد. استاد مطهری در این مقدمه به افشا و نقد شیوههای جدید تبلیغ ماتریالیسم در ایران میپردازد و این بحث را در دو بخش تحریف شخصیتها و تحریف آیات قرآن ارایه می کند.
در این مقدمه سودمند بود که آراء برخی از گروهکها، از جمله گروهک فرقان مورد نقد و بررسی قرار گرفت و پوچی و سستی آن آشکار شد. بعد از انتشار این مقدمه، گروهک فرقان اطلاعیهای منتشر کرد. در این اطلاعیه آمده است: « هر کس که در مسیر افکار ما قرار گیرد، به طریق انقلابی پاسخ او را میدهیم.» استاد مطهری در پاسخ به این اطلاعیه گفت:« اگر قرار باشد که انسان از دنیا برود، چه بهتر که در راه اصلاح عقاید و دفاع از اسلام باشد، و من در این راه کوچکترین تردیدی ندارم.»
فهرست آثار استاد مرتضی مطهری
استاد مطهری، آثار بسیاری نوشته اند که نام این آثار را می خوانیم؛
آثار منتشر شده استاد بیش از ۵۰ کتاب است که برخی از مهمترین آن عبارتند از:
مقدمهای بر جهانبینی اسلامی؛
آشنایی با قرآن؛
اسلام و مقتضیات زمان؛
انسان کامل؛
پیرامون انقلاب اسلامی؛
پیرامون جمهوری اسلامی؛
تعلیم و تربیت در اسلام؛
توحید؛
نبوت؛
معاد؛
حماسه حسینی؛
خدمات متقابل اسلام و ایران؛
عدل الهی؛
داستان راستان؛
سیری در نهج البلاغه؛
سیری در سیره نبوی؛
سیری در سیره ائمه اطهار (علیهمالسلام)؛
شرح مبسوط منظومه؛
علل گرایش مادّیگری؛
فطرت؛
فلسفه اخلاق؛
فلسفه تاریخ؛
گفتارهای معنوی؛
مسأله حجاب؛
نظام حقوق زن در اسلام؛
قیام و انقلاب مهدی (عج)
برخی از آثار منتشر نشده استاد عبارتند از:
شرح منظومه (به زبان عربی به قلم حجةالاسلام شیخ محمدتقی شریعتمداری)
آشنایی با قرآن (جلدهای ۵ تا ۱۵)؛ فلسفه تاریخ (جلدهای ۲ تا ۴)
مسأله بردگی در اسلام
پانزده گفتار
توکل و رضا
انسانشناسی
حاشیه بر تفسیر المیزان
حمله محمدرضا پهلوی و دستگیری استاد
یکی از عالمانی که در هدایت و راهنمایی مردم در قیام ۱۵ خرداد نقش اساسی و سازنده داشت، استاد مطهری بود. او در سخنرانی آتشین و انقلابی خود در شب عاشورا خطاب به روحانیت گفت: «باید واقعیت را بگویید و در مقابل همه نوع حادثه و گرفتاری بایستید.» بعد خطبه امام حسین (علیهالسلام) ( ... مَن رأی سُلطاناً جائِراً ...) را مطرح کرد و بهطور صریح و قاطع به محمدرضا پهلوی حمله کرد. به دنبال این سخنرانی حسینی بود که استاد مطهری دستگیر و زندانی شد. این حبس، حدود دو ماه به طول انجامید.
استاد مطهری یکی از اعضای شورای رهبری حزب سیاسی اسلامی و نظامی هیأتهای مؤتلفه اسلامی بود. او در جمع آنان، مباحث سودمندی در خصوص انسان و سرنوشت سخنرانی کرد. بعد از تبعید امام خمینی(ره)، مهمترین عکسالعمل اسلامی در برابر این ظلم بزرگ، ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت بود که به دست قهرمانان هیأتهای مؤتلفه اسلامی انجام شد و ارشاد و تأیید استاد مطهری بود که این اقدام را به ثمر رساند.
آیتالله مطهری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برای تثبیت حکومت اسلامی، فعالیتهای بسیار ارزنده و سرنوشتسازی انجام داد. از آن جمله ایشان مهمترین و مورد اعتمادترین مشاور امام راحل بود و نظرشان درباره معرفی افراد برای مسؤولیتهای مختلف، پذیرفته میشد.
شهادت
بعضی از اعضای شورای انقلاب در شب یازدهم اردیبهشت ۱۳۵۸ جلسهای را درباره مسایل جاری مملکت در منزل دکتر سحابی تشکیل دادند که تا ساعت ۱۰:۰۵ شب ادامه داشت. استاد مطهری در پایان جلسه از منزل سحابی خارج شد تا به طرف اتومبیل دوستش برود. وقتی که به اول کوچه رسید شخصی از پشت سر ایشان را به نام صدا زد. وقتی استاد سرش را به پشت برگرداند توسط او ترور شد. این شخص، یکی از اعضا گروه منحرف فرقان به نام محمدعلی بصیری بود. پس از تیراندازی، استاد را به بیمارستان طرفه بردند، ولی معالجه اطبا و پزشکان اثر نداشت و سرانجام به شهادت رسید.
پیکر استاد در صبح روز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت در میان جمعیتی انبوه از دانشگاه تهران تشییع و به قم منتقل شده و در مسجد بالا سر مرقد مطهر حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) نزدیک قبر آیات عظام حائری، صدر، خوانساری، دفن شد.
پیام امام راحل
«گرچه انقلاب اسلامی ایران به رغم بدخواهان و ماجراجویان به خواست و توفیق خداوند به پیروزی رسید، لکن بر ملت و به حوزههای اسلامی و علمی خسارتهای جبرانناپذیر نیز به دست منافقین ضد انقلاب واقع شد. همچون ترور خائنانه مرحوم دانشمند و اسلامشناس عظیمالشان آقا، حاج شیخ مرتضی مطهری (رحمةاللهعلیه). آنچه باید عرض کنم درباره او این است که او خدمتهای ارزشمندی به اسلام و علم نمود و موجب تاسف بسیار است که دست خیانتکار این درخت ثمر بخش را از حوزههای علمی و اسلامی گرفت و همگان را از ثمرات ارجمند آن محروم نمود. مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانهای محکم برای حوزههای دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای اسلام و ملت و کشور بود. خدایش رحمت کند.»
کد خبر 6088411 الناز رحمت نژاد